محل تبلیغات شما

مرگ که پایان زندگی نیست،پایان زندگی از اون جایی شروع میشه که لبهایت دیگر نمی خندد

کسی در انتظارت نیست، دستی را برای گرفتن نداری، کسی را برای قدم زدن نداری، کسی

را برای در اغوش گرفتن،نداری و روزهایت به تنهایی سپری می شود و جمله دوستت دارم

را از کسی نمی شنوی ،یعنی پایان زندگی چقدر تلخ و دلگیر است بدون این ها،

مث شع  قطره قطره در نبودش اب می شوم و از دست میرم و عید امسال را مث

سال های دیگه کنار دلتنگی و تنهایی تحویل می کنم، این است سرنوشت ما بی

سرنوشتان،من پسند زنی هستم ایا ایا در فکر و خیال زنی هستم؟ ولی در من زنی

زندگی می کند که مدام با پاشنه بلند روی قلبم راه می رود،او متظاهر به عشق بود

با عشق حرف میزد و دل می برد می گفت تنهایت نمی ذارم و حالا خبری از او نیست

بیش تر از هر کسی ازارم داد و با بی رحمی تمام  دلم را شکست با اینکه می دانست

من زخم خورده  هستم حالا من و مانده ام با این زخم های کهنه و زخم های که با

بی رحمی بهم زد او شبیه حرفهایش نبود کاش اه دل ما هم تاثیر داشت.

 

قمارخانه ی چشمت من امدم که ببازم

چه بی گدار در قلبم زبانه می کشی خود را

من به تلخی نگاه می کنم و مگسان می خورند قندت را

نمی ,زخم ,زندگی ,کسی ,های ,نداری، ,پایان زندگی ,زخم های ,را برای ,و حالا ,خبری از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها